بنام خدا

شهر رویاها

بنام خدا

شهر رویاها

فراموشی

سلام

مامانم رفته سفر شب تنهام الان پنج صبه خوابم نمیبره اصلا ...

ای فیلم تبلیغ یه فیلم سینمایی بود ک مال قدیماس اونوقت پلاک ماشینشون ۸۸ :/

جدیدا فقط شایان میاد کامنت میذاره بچها بقیتون کجاین؟وای خدا نکنه الان بگین توقعم زیاده اخه اون رفیق صمیمیم وقتی بهش گفتم حداقل هفته ای یه بار بهم پ.م بده حالمو بپرس گفت تو توقعت زیاده :| باور کنید هرکاری میکنم حرفاش فراموشم نمیشه ...

:(

مامان داره پس از باران رو میبینه اونجاس که زن دوم خان رو دزدیدن و دروغکی یه جوری نشون دادن انگار اون خودش فرار کرده ...خیلی گریه و التماس میکرد میگفت اینجا یه کلبه بوده منو اوردن اینجا ولی وقتی رفتن اثری از کلبه نبود :( خیلی سخته بخوای از خودت دفاع کنی وقتی با همه وجود میدونی اون کارو نکردی :(


...

یکی از بچها وبلاگی ویس تنها ترین وال رو گذاشته بود صدا وال خیلی غمگین بود دلم واقعا گرفت مث یه دختر بچه بود صداش ک تو اتیش دست و پا میزد و کمک میخواست :(

ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت

اون خوشحاله فک کنم عاشق شده :( واسه رسیدن من به هدفام دیگه دیر شده اون فک کنم عاشق شده...بد بیاری پشت بد بیاری...دلشکستگی پشت دلشکستگی...روزای خوبم دیگه گذشته دیگه نمیاد... 

ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت :(

تنهایی

یه روزای این سوالو از خودم میپرسم ک ایا مشکل از منه ک حتی یه دوستم برام نمونده :(

بلاک

الان رفتم اینستا دیدم اون دوست ۱۷ساله من بلاکم کرده به چه دلیل والا خودمم نمیدونم ولی حالم گرفته واقعا:/