پدر دوستم فوت کرد خیلی ناگهانی...
امروز صب روز سوم فوتش بود دوتایی رفتیم سرخاک من خواستم تنها بمونه یکم راحت باشه ...رفتم به بهونه گل خریدن وقتی برگشتم حدود نیم کیلومتر مونده به مزار باباش صدای زجهاشو و گریهای بلندش رو شنیدم وقتی نزدیک تر شدم به وی خودم نیاوردم اصلا اونم به روی خودش نیاورد خیلی دلم گرفت :(
به عنوان یه دختری ک تو هشت سالگی پدرش فوت کرده درکش میکنم ولی فک کنم غم اون سنگینتره چون الان تو سن ۲۳سالگی درکش از من ک هشت سالم بود خیلی بیشتره...ایشالا خدا کمکمون کنه و به عزیزمنم صبر بده...آمین
خدا رحمتش کنه
خیلی ممنون معلوم جان
چه سخت....
خیلی...
سلام
واقعا سخته
سلام بله خیلی :(
اخخخخ... خدا بیامرزدشون.
خدا پدرتو بیامرزه آبانای عزیزم
عموم فوت شد دوماه پیشت.. اون لحظه آخر که همه رفته بودن و بچه هاش مونده بودن یه ماتم عجیبی داشت... انگار زمین نمیچرخید و از آسمون ماتم می بارید..
عجیب و غم انگیز
واقعا خیلی بد اون روزا..خدابیامرزه همشون همچنین عموتو اقا شایان