بنام خدا

شهر رویاها

بنام خدا

شهر رویاها

داداش کوچیکه

امدن کوچیکترین آدم جدید یا حتی قدیمی ک میخاد چند روز خونمون بمونه آرامش و برنامه ریزیامو بهم میزنه ...داداش کوچولو امده ک یه هفته بمونه ...البته کوچولو ک میگم از اونیکی داداشم کوچیکتر وگرنه از من خیلیم بزرگتر خخخخخخخ‌‌.‌‌..و تخصص عجیبی تو اذیت کردن من داره به ویژه وقتی با داداش بزرگه دست تو دستم هم میذارن...




یه مدته تو این فکرم حالا ک وقتم آزادتره بعد تموم شدن این دوره باشگام برم شنا ....تو آب بودن آرامش بهم میده..‌




بعضیا دلیل نفس کشیدنن




پ.ن:آبانا و دکتر ربولی رفیقای چند ساله من هر جا هستین خیلی مراقب خودتون و ماداری گلتون باشین از خدا شفا همه مریضا همچنین مادرای گل شما رو میخام 

نظرات 2 + ارسال نظر
مجتبی یکشنبه 28 مرداد 1397 ساعت 06:57 http://m-z2016.blogsky.com/

خوب یک دختر برای داداشت پیدا بکن بره دیگه اذیتت نکنه

تو همین فکرم مرسی

Baran شنبه 27 مرداد 1397 ساعت 16:56 http://haftaflakblue.blogsky.com/

داشتن برادر نعمت بزرگیه خدا حفظ شان کند و حفظ تان نماید

بله واقعا؛خدا این بعضی ها رو حسابی حفظ کنهههه


پ.ن؛بیاد مادرای هردوعزیز هستم..ان شاءالله به اذن خودِ ارحم الراحمینش سلامتی و خرم دلی جایگزین کسالت های مادرای بزرگوارمیشه الهی آمین

مرسی عزیزم خدا خانواده عزیز توام واست نگهداره مهربون
بله واقعا
مرسی عزیزم ایشالا خدا به مادر و پدر و عزیزای توام سلامتی بده باران جان آمین

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.