بنام خدا

شهر رویاها

بنام خدا

شهر رویاها

گریز

نُخست

دیر زمانی در او نگریستم

چندان که چون نظر از وی بازگرفتم

در پیرامونِ من

همه چیزی

به هیأتِ او درآمده بود.

آنگاه دانستم که مرا دیگر

از او

گریز نیست..... شاملو 

نظرات 1 + ارسال نظر
Baran شنبه 27 مرداد 1397 ساعت 16:57 http://haftaflakblue.blogsky.com/

که مرا دیگر
از او
گریز نیست...

بسیارها عالی

مرسی عزیزدلممممم
واقعا مرا از او گریزی نیست

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.